جدول جو
جدول جو

معنی پیغام آوردن - جستجوی لغت در جدول جو

پیغام آوردن
رساندن سخنی از کسی بدیگری
تصویری از پیغام آوردن
تصویر پیغام آوردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

رساندن پیغامی (کتبی یاشفاهی) تبلیغ رسالت پیغام گزاردن: بهار آمد بهار آمد سلام آورد مستان را از آن پیغمبر خوبان پیام آورد مستان را. (دیوان کبیر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیام آوردن
تصویر پیام آوردن
منتقل کردن پیام کسی به دیگری، پیام گزاردن، پیام رساندن، برای مثال گوش دلم بر در است تا چه بیاید خبر / چشم امیدم به راه تا که گزارد پیام (سعدی - لغت نامه - پیام گزاردن)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیام آوریدن
تصویر پیام آوریدن
پیام آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
آشکار کردن ظاهر کردن: و در دولت و نوبت خویش منزلت او پیداآرند، هستی دادنبوجود آوردن: می گویی زمانی بود از معلول تا علت پس از ناچیز محض آورد موجودات را پیدا. (ناصر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
پیغام فرستادن پیام دادن: که مرا عیسی چنین پیغام کرد کز همه یاران و خویشان باش فرد. (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیغام بردن
تصویر پیغام بردن
پیغام رساندن رسالت: من این پیغام نزدیک خواجه احمد بردم
فرهنگ لغت هوشیار